یاسمین زهرایاسمین زهرا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
ماه سمینماه سمین، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

یاسمین مامانی وبابایی

عید فطر 93

 تعطیلات عید فطر هم تمام شد. این روزها هم خدار و شکر روزهایی خوبی برای دخمل بابایی بود. روزهای خوبی بود در کنار پدر جونی و مادر جونش . مادر جونی که وقتی همه خاله جونا میان دور همی باید مشغول اشپزی و بقیه کارا باشه اما با همه اینا یاسمین و سید محمد رو کلی میگردونن. همه زحمتها به پای مادر جونی اگر هم کسی بخواد کمک کنه نمیزارن و میگن که شما به بچه ها برسید. یه اتفاق قشنگ دیگه برای یکی یه دونه ها این که . روز عید فطر یعنی هفتم مرداد تولد خاله مهدیس بود . خاله مهدیس که دیگه عاشق دو تا وورجکاست. خاله جونیش تولدت مبارک .(عکساشو میزارم حالا)  ویاسمین زهرا با یه دوست جدید به نام کیان کوچولو  ...
9 مرداد 1393

تابستانه

توی این روزای گرم تیر ماه و ماه رمضانی کمتر میشه وقت بزارم برای یکی یه دونه مطلب بنویسم . کمتر میشه ببریمش ددر.اما حالا که دیگه  به اخرای ماه رمضان میرسیم و خدا بخواد یه سفر مشهد رو هم در پیش داریم مامانی و بابایی تصمیم گرفتن لوازم مورد نیاز برای دخملی رو تهیه کنن تا یاسمین خانم تابستون خوبی داشته باشه.     مامانیش و بابایی برای خرید کفش سوتی دخملی دو روزی دور زدن. اخه هر جایی میپرسیدیم بی نتیجه بود . تا بالاخره جوینده یابندست و یه کفش سوتی خرگوشی برای یکی یه دونه خریدیم . از همون مغازه که فروشندش کفش رو پای یاسمین خانم کرد کلی توی خیابان پیاده اومد . دختری بزرگ و بزرگ تر میشه و حالا دیگه با هر قدم وهر س...
2 مرداد 1393

یا زهرا

کادو خاله  جونای یاسمین زهرا به مناسبت تولد حضرت فاطمه . آخه اسم دخمل من زهرا هم هستش دیگه. اخه این عکس تو لب تاب بابایی که خراب شده و از اون موقع ها نتونستم بزارم .        هجدهم تیر ماه     21 تیر ماه 93 جنگل شصت کلا     مهشید جونی همه اتاقت رو بریز و بپاش کردم 20 تیر ماه     ...
24 تير 1393

یاسمین در جشن دندونی عسل پسر

یاسمین خانم طلای ما امشب (بیست و دوم  تیر ماه)وقتی به خونه رسیدیم زودتر از شبهای دیگه خوابش برد . آخه امشب خاله جونی و عمو محسن برای عسل پسر یکی یه دونه جشن دندونی گرفتن و دختر مامانی هم حسابی بازیگوشی کرده وخیلی خیلی خسته شده . عسل خاله سید محمد       فائزه.رضا .نیوشا.فاطمه. عسل پسر.یاسمین .محمد.علی   ان شا الله همه همه دندونای عسل پسر مون راحت راحت خودشون رو نشون بدن . برای دیدن عکسای ناز دار پسر در جشن دندونی به وب نفس مامانی و بابایی مراجعه شود  ...
23 تير 1393

یک سالگیت مبارک 14/4/93

عزیزم دخترم یاسمینم تولدت مبارک. یک سال گذشت. و چقدر شیرین گذشت پانزده روز . چقدر شیرین گذشت روزهایی که مامانیش عاشقانه برای تولد  یکی یه دونش کار میکرد. چقدر دوست داشتنی بود روزهایی که مامانیش برای اولین سالروز زمینی شدن فرشته آسمونیش مشغول بود. و باز هم یاسمینم در خوابه نازه و نزدیک سحر و مامانیش مینویسه مینویسه برای یاسمین زهرا تا در آینده دخملی بخونه و بدونه که مامانیش عاشقشه.(الان از مسجد محل صدای سحر خونی میاد (علی شیر کرار علی .علی مولا .مولا علی )یا علی نگهدار همه بچه هاباش . باز هم مینویسه از یکی دیگر از بهترین شبهای زندگی مامانی و باباییش. شبی که یکی یه دونه یک ساله شد. چهارده تیر ماه 93 ی...
15 تير 1393

تا تولد

ساعت دو نیمه شبه و من دارم کارای  اولین تولد دخترم رو انجام میدم برای همینه که زیاد وقت نمیزارم برای پست جدید.  
10 تير 1393

نیم ماه تا اولین تولد

امروز 30 خرداد ماه و فقط پانزده روز دیگه شکر پنیر مامانی و بابایی یک ساله میشهi ان شاالله سلامتی باشه و به خیر و خوشی دل مامانیش میخواد یه تولد خوشکل موشکل بگیره برای یکی یه دونش . خدایا به امید تو  چند عکس از ماههای قبل. ای بابا جان چرا منو این طوری گرفتی ؟منو بزار زمین     یاسمینم در خواب ناز       ...
30 خرداد 1393

اولین نیمه شعبان یاسمین زهرا

روزی که گذشت 23خرداد سال 93 نیمه شعبان  میلاد اقا امام زمان. و  همه ساله در این روز  خونه مادر جونیش هم جشنی بر پاست. و اما  هفته آخر تیر ماه سال 90 که در ان هفته میلاد اقا امام زمان بود مامانی و باباییش تصمیم گرفتن با رفتن به یکی از اماکن زیارتی زندگی مشترکشون رو شروع کنند و بعد از چند روز پیگیری و پرس و جو مقدمات سفر به سوریه فراهم شد و همچنین مراسم بعد از سفر . روز میلاد آقا  امام زمان درسالن غذا خوری هتل جعفری  جشنی برگزار شد و از مامانی و باباییش که عروس و داماد ان جشن بودن خواسته شد به جایگاه امده و بعد از معرفی  و ... هدایایی  به  انها داده شد. مداح کاروان شعرهای قشنگی...
24 خرداد 1393