تولد
یه ماهی مونده بود به موقعی که طبق نظر پزشک منتظر تولد دخملی بودیم.نزدیک ماه رمضان بود و بابا جونش مرخصی گرفته تا تو کارای خونه کمک کنه که ساعت هفت صبح با صدای جیغ مامانیش از خواب پریده و راهی بیمارستان شدیم. و یاسمین خانم به دنیا اومد.
و این اولین عکس یاسمین هست دقایق اول تولد وقتی که اوردنش تا بابا جونی ببینتش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی